کد مطلب:1780 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:416

(14) عبادت
در محبث اخلاق الهی به آن دسته از اعمال اختیاری می پردازیم كه رابطه انسان و خدا را تنظیم می كند و زمینه كمال و سعادت انسان را فراهم می كند. در گذشته یادآور شدیم كه همه افعال و رفتارهای انسان به نوعی مربوط به رابطه او و خداست. رفتار انسان با دیگران، طبیعت و... اگر مطابق با دستورات شریعت الهی باشد، رابطه او با دیگران و طبیعت را ارتباطی سالم و ثمر بخش می كند و علاوه بر آن رابطه او با خدا را نیز تحكیم می كند و ارتقاء می بخشد. بنابراین همه افعال و افكار انسان در ارتباط با خود و محیط در رابطه او با خدای جهان نیز هست. از نظر اسلام هر كار خیر و مفیدی،





اگر با انگیزه پاك و خدایی باشد، عبادت است. ولی رابطه ای اختصاصی میان بندگان و خدا نیز وجود دارد كه آن را عبادت به معنای خاص می نامیم. انسان در نیایش و تضرع و عبادت مستقیما با خدای خود سخن می گوید. طرفین این رابطه بنده و خداوند است و واسطه ای در میان نیست. عبادت بدون ایمان به خدا و اسماء حسنای او امكان پذیر نیست.





كسی می تواند خدا را عبادت كند و با او راز و نیاز نماید كه او را بر احوال خود آگاه و بر اجابت خواسته هایش توانا بداند. كسی می تواند با خداوند رابطه عبادت برقرار كند، كه خداوند را دانا و توانا و بر بندگان خود مهربان بداند.





اكنون مناسب است در معنای عبادت بیشتر دقت كنیم عبادت از لحاظ لغوی به معنای بندگی است رابطه بندگی میان عبد و مولا برقرار است. بنده در برابر مولای خویش فرمانبردار و خاضع است، فقط به او خدمت می كند و امید پاداش را فقط از او دارد. اگر نافرمانی از بنده سر زند، امید بخشایش از مولای خویش دارد، مولایش را بزرگ می دارد و با دشمنان او دوستی نمی كند.





این ها همه ویژگی های بنده خوب است. اصلی ترین شرط بندگی فرمانبرداری است اگر بنده ای ترك اطاعت كند، بنده عاصی شمرده می شود و توبیخ و تنبیه خواهد شد. بندگی گاه از روی رغبت است و گاه با اكراه همراه است. بندگی گاه از ترس شلاق و زندان است و گاه به امید پاداش، و زمانی از سر محبت و دوستی و اخلاص.





عبادت خداوند نیز به معنای فرمانبرداری خالصانه از اوست این معنای عام عبادت است معنای خاص عبادت اظهار بندگی و ثناگویی در قالب اعمال و مناسكی خاص در برابر پروردگار عالم است برای آن كه او شایسته پرستش دانسته شده است. نماز، روزه و حج از جمله این عبادات است. انسان آفریده شده است تا خدای خویش را عبادت كند. عبادت خداوند غایت خلقت بشر است.





و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛





جن و انس را نیافریدیم جز برای آن كه مرا بپرستند؛ (77)





غرض از آفرینش انسان عبادت است و چون در خداوند نقص و كمبودی نیست غرض او از آفریدن انسان، نمی تواند جلب فایده ای برای خویش باشد. پس مقصود او از افرینش جن و انس آن است كه به رتبه و مقام عبودیت برسند و در حقیقت فایده آفرینش به جن و انس می رسد، نه به آفریننده آنها جن و انس با رسیدن به مقام عبودیت خود را در برابر خداوند ذلیل و بنده می بینند و به اختیار خویش از خود منقطع و به خدای خویش متوجه می شدند.





توجه به خداوند و انقطاع از ما سوی اللَّه، حالتی است كه برای بندگان مخلص و اولیاء خداوند در هر زمان رخ می دهد ولی عباداتی همچون نماز و روزه و حج فرصت و محل مناسبی است كه توجه بنده فقط به خداوند باشد و از هر آن چه جز اوست جدا شود.





برای رسیدن به چنین درجه ای از عبادت، بندگان خدا باید با نفس خویش مجاهدت كنند و در نماز به حضور قلب دست یابند. تمرین حضور قلب و توجه به خداوند، باعث می شود كه رتبه عبادت بالا رود و انسان به غرض خلقت خویش نزدیك تر شود. برای ارتقاء رتبه عبادت باید نخست نیت را خالص كرد زیرا عبادت بدون نیت خالص شرك است و شرك مایه دوری انسان از سعادت و رستگاری است.







اقسام عبادت

امیرالمؤمنین(ع) عبادت عابدان را بر اساس نیت آنها به سه دسته تقسیم كرده اند: عبادت بازرگانان، عبادت بردگان، عبادت آزادگان:





ان قوما عبدوا اللَّه رغبة فتلك عبادة التجار، و ان قوما عبدوا اللَّه رهبة، فتلك عبادة العبید، و ان قوما عبدوا اللَّه شكراً فتلك عبادة الاحرار (78)





گروهی خدا را به انگیزه پاداش می پرستند، این عبادت بازرگانان است و گروهی خدا را از ترس می پرستند، این عبادت بردگان است و گروهی خدا را برای سپاسگزاری به درگاهش می پرستند این عبادت آزادگان است.





هر یك از این سه گروه، عبادت خداوند را به انگیزه و نیتی انجام می دهد؛ اما آن چه كه عبادت راستین و برآورنده غرض آفرینش انسان است عبادت آزادگان است.





امیرالمؤمنین(ع) خود بزرگ ترین و خالص ترین عابدان است. او خطاب به خدای خویش چنین می گوید:





الهی ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعاً فی جنتك بل وجدتك اهلا للعبادة فعبدتك؛ (79)





معبودا! تو را از بیم آتش دوزخت و یا به طمع بهشت نمی پرستم، بلكه تو را شایسته پرستش یافتم پس می پرستمت.





انجام اعمال عبادی به نیت خالص، آثار عبادت را برای عابد پدید می آورد. آثاری همچون معرفت بیشتر و یقین افزون تر و قرب خداوند درباره نیت در در محبث اخلاص مطالب بیشتری خواهد آمد، فقط در این جا یادآور می شویم كه توحید در عبادت، مستلزم نیت خالص و از میان بردن شائبه شرك به هنگام انجام اعمال عبادی است.







عبادات توقیفی هستند

عبادت به معنای خاص را این گونه تعریف كردیم: اظهار بندگی و ثناگویی پروردگار در قالب اعمال و مناسك خاص.





اكنون لازم است توضیح دهیم كه چرا اعمال و مناسك عبادی، قالب و محتوایی معین و غیر قابل تغییر دارند و به اصطلاح توقیفی هستند. عبادت، آشكار ساختن بندگی در برابر مولایی نامتناهی و ثناگویی به آن ذات بی كرانه است. اظهار بندگی در برابر همه موالی و مخدومان، متناسب با بزرگی و عظمت آنهاست. اما آیا ما می توانیم شناختی در خور عظمت پروردگار به دست آوریم آیا می توانیم فاصله عظیمی را كه میان ما و خداست پر نماییم.





ثنا گفتن بدون شك نیازمند معرفت است. موجودی را كه از اوصاف او بی خبریم نمی توانیم بستائیم. انسان ها به عقل و اندیشه محدود خویش تنها به معرفتی اجمالی و بسیار ضعیف از برخی صفات خداوند دست می یابند و هرگز عظمت صفات پروردگار را نمی شناسند. عبادات، هر یك ثناگویی پروردگار به صفتی از صفات اوست و نماز كه جامع ترین عبادت است، ثناگویی حق به جمیع صفات است. انسان ضعیف چگونه می تواند این اوصاف را بشناسد تا بتواند خداوند را به جهت این اوصاف ثنا گوید. پس چگونگی ثنای ذات مقدس پروردگار را نمی توان شناخت؛ مگر به یاری وحی و آموزش پروردگار كه او خود بر صفات خویش آن چنان كه هست آگاه است. انسان خاكی قادر به شناخت خدای متعال نیست. امیرالمؤمنین(ع) خطاب به پروردگار خود می گوید:





الحمدللَّه... الذی لا یدركه بعد الهمم و لا یناله غوص الفطن. الذی لیس لصفته حد محدود. و لا نعت موجود...؛ (80)





سپاس خدایی را... كه بلندی همت ها او را نمی یابد و ژرفی اندیشه ها به او نمی رسد آن كه صفاتی بی كرانه است و در وصف نمی آید.





عقول از درك صفات او عاجزند لم یطلع العقول علی تحدید صفته؛ خردها را بر چگونگی صفات خود آگاه نساخته است (81) و این البته با شناخت فطری انسان ها نسبت به خداوند منافات ندارد.





این اراده خداوند بوده است كه چنین شناخت اجمالی ای را به مخلوقات خویش ارزانی دارد، چنان كه در روایات آمده است خداوند در نزد هر جاهلی شناخته شده است. حتی شكاكان و منكران نیز بی آن كه بدانند بر وجود خدای خویش آگاهند: معروف عند كل جاهل (82) در نزد هر جاهلی شناخته شده است.





خداوند همان طور كه شناخت فطری را این گونه به بندگان خویش ارزانی داشته است، مراتب بالاتر آگاهی را خود به بندگانش هدیه می كند و آنان را به معرفت بالاترین و برترین معروف مشرف می سازد؛ معرفتی خود آگاهانه كه مقدمه حركت انسان به سوی كمال است در روایات آمده است كه:





لا یدرك مخلوق شیئاً الا باللَّه و لا تدرك معرفة اللَّه الا باللَّه؛ (83)





هیچ آفریده ای به چیزی آگاه نمی شود مگر به واسطه خدا و معرفت خدا جز به سبب خدا به دست نمی آید.





خداوند راه بر شناخت خویش مسدود نكرده است و عقول انسانها را به قدر شناخت واجب پروردگار قدرت بخشیده است: «و لم یحجبها عن واجب معرفته» (84) معبود عالم به لطف خویش انبیاء و اولیاء را در طریق معرفت به بالاترین مراتب ارتقاء داده است به خواست خداوند برترین حد معرفت را معصومین دارا هستند، ولی باز هم آن انسان های پاك خود معترفند كه: «ما عرفناك حق معرفتك» پس طبیعی است كه عبادت پروردگار، آن چنان كه شایسته اوست حتی در توان انبیاء و اولیاء هم نیست، چنان كه خود اعتراف كرده اند: «ما عبدناك حق عبادتك». پس چگونه انسانی كه از شناخت خداوند عاجز و در عبادت او ناتوان است می تواند ثنای او بگوید؟ او ناگزیر است كه عجز خود از ثنای پروردگار را اعتراف كند و با این بیان خدا را بستاید كه:





انت كما اثنیت علی نفسك؛ (85)





تو آن چنانی كه خود خویش را ستوده ای.





با وجود چنین عجز بزرگی چگونه است كه خداوند بندگان خویش را به عبادت و ثنای خود تكلیف كرده است. اگر او خود دستگیر انسان ها نباشد آنان هرگز به انجام این تكلیف قادر نخواهد بود. بنابراین او خود اراده فرموده است كه از طریق برگزیدگان درگاه خویش، چگونگی ثناگویی به آستانش را تعلیم فرماید. از این روست كه عبادت را باید آن گونه كه تعلیم شده است انجام داد و تنها در محدوده ای گام نهاد كه خداوند معلوم و مقرر داشته است.







حضور قلب

اجازه عبادت و اظهار بندگی در قالب الفاظ و حركاتی كه خداوند به آن امر فرموده شرافتی است كه خداوند به انسان هدیه داده است. این الفاظ و حركات دارای ظاهر و باطنی هستند. تنها كسانی آثار مبارك عبادت را درك می كنند كه به ظاهر و باطن عبادت اهتمام داشته باشند. یعنی افزون بر انجام اعمال ظاهری، به معانی گفته ها و حركات خود توجه كنند و بدانند كه در مقام مناجات با كه هستند. كسی دارای حضور قلب است كه در هنگام عبادت متوجه عظمت خداوند باشد و به معنای گفتار و اعمال خود آگاه باشد و نیز از هر خیال و اندیشه ای جز عبادت، قلب خود را خالی نمایدو جز به پروردگار خود نیاندیشد و عبادت خود را آن گونه كه شایسته معبود عظیم هستی است به جا آورد. حضور قلب به هنگام عبادت، مراتبی دارد طی كردن این مراحل و بالا رفتن از این مراتب كاری دشوار و نیازمند مراقبت از نفس و مجاهدت با آن است. ذكر این مراتب نیز مباحث دشواری را در بر دارد.





اهمیت حضور قلب در عبادت به اندازه ای است كه پذیرش عبادت وابسته به آن است. پیامبر گرامی اسلام فرموده اند:





اعبداللَّه كانك تراه و ان لم تكن تراه فانه یراك؛





خدا را چنان عبادت كن كه گویی او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او حتما تو را می بیند.





به راستی اگر عبادت كننده، خود را حقیقتا در محضر پروردگار ببیند نمی تواند به چیزی جز او بیاندیشد و در قلب خود یاری به جز یاد حق را جای دهد. هنگامی كه به حضور انسان بزرگ و یا قدرتمندی می رسیم، سعی می كنیم متناسب با مقام آن فرد بزرگ و قدرتمند قادر كنیم. همه حواس خود را متوجه او می كنیم و هر خیال و خاطره دیگری از ذهن و دل ما خارج می شود. علت این توجه و اجتماع حواس، درك بزرگی مقام آن فرد است و چون به مقام و قدرت او آگاهیم ذهن و زبان و رفتار خود را مخصوص او می كنیم. حال اگر واقعا باور كنیم در محضر خداوند علیم قادر هستیم خداوندی كه از همه خیالات و خاطرات ما آگاه است و بر پاداش و عقاب اعمال ما تواناست، بدون شك همه یادها جز یاد او از دل ما خارج می شود. پس اگر تفرقه حواس و یاد امور دیگر در قلب ما راه می یابد به سبب غفلت از جلال و عظمت محضر پروردگار است. امام خمینی كه خود عاشق خداوند و عابد خالص محضر ربوبی بودند درباره اهمیت حضور قلب چنین فرموده اند:





بر ارباب بصیرت و معرفت و مطلع بر اسرار اخبار اهل بیت عصمت و طهارت پوشیده نیست كه روح عبادات و كمال و تمام آن به حضور قلب و اقبال آن است كه هیچ عبادتی بدون آن مقبول درگاه احدیت و مورد نظر لطف و رحمت او نشود و از درجه اعتبار ساقط است. (86)





اگر عبادت بدون حضور قلب پذیرفته نیست و اگر خلقت انسان برای عبادت بوده است، تحصیل حضور قلب به معنای تلاش برای تحقق غایت خلقت انسان است. هر كس می خواهد به غایت وجودی خویش برسد و زندگی او بی حاصل و بیهوده نباشد باید حضور قلب را تحصیل كند و عبادات را به نحوی كه شایسته معبود یگانه و بی همتای اوست انجام دهد.







راه تحصیل حضور قلب

چنان كه گفتیم علت غفلت از یاد خدا و پریشانی خاطر در هنگام عبادت، غفلت از عظمت معبودی است كه در برابر او مشغول عبادت هستیم. بنابراین مهم ترین كار برای یافتن حضور قلب، توجه به مقام و موقعی است كه در حال عبادت در آن قرار داریم. باید همواره پیش از شروع به عبادت به یاد خود آوریم كه به محضر خالق قادر علیم می رویم و اجازه سخن گفتن با چنین خداوندی را یافته ایم. پس از آن باید بكوشیم كه عوامل غفلت را از میان برداریم و عوامل پریشانی حواس را برطرف كنیم. عوامل غفلت دو دسته اند: عوامل خارجی و عوامل داخلی. برای از میان بردن عوامل خارجی باید زمان و مكان عبادت را طوری قرار دهیم كه عوامل تفرق خاطر وجود نداشته باشد. مثلا زمان انجام عبادت، باید به عبادت اختصاص داشته باشد و با كارهای روزمره تداخل نداشته باشد. كسی كه نماز خود را در بین كارهای روزانه انجام می دهد و نگران وظایف شغلی خود است، نمی تواند حضور قلب داشته باشد.





پس باید وقتی كافی و زمانی مناسب را به عبادت اختصاص داد و در آن زمان به هیچ وجه به كارهای دیگر نپرداخت.





مكان عبادت نیز این گونه است. به هنگام نماز و دعا باید مكانی را برگزید كه رفت و آمد و سرو صدا نباشد در چشم انداز عبادت كننده نباید چیزهایی باشد كه ذهن او را از توجه به خدا منصرف كند و یا خدای نكرده صحنه های گناه و غفلت را در برابرش قرار دهد.





عامل داخلی پریشانی خاطر و غفلت، تعلقات قلبی ماست. آن چه غیر خداست دنیای مذموم است. اگر دل متوجه امور دنیای باشد علاقه و شیفتگی او به امور دنیای مانع از توجه به معبود است. كسی كه همت خود را دستیابی به ثروت و مقام و قدرت دنیای قرار دهد و بالاتر از تحصیل دنیا چیزی برای خود نشناسد در همه لحظات عمر به دنیا كه معبود دروغین اوست متوجه می شود و از معبود حقیقی و قبله واقعی دل ها غافل می شود و از این غافل خواهد بود كه میل او به كسب ثروت و قدرت و مقام به خاطر گرایش فطری او به كمال مطلق است. پس چه بهتر كه از این معبودهای زوال پذیر رو گرداند و به كمال مطلق كه تنها حقیقت زوال ناپذیر است متوجه شود. برای تحصیل حضور قلب باید به ناپایداری و اندكی دنیا و مطاع دنیا توجه نمود و این حقیقت را همواره در گوش قلب خود خواند كه همه هستی تحت اراده خداوند است و رسیدن به دنیا هم بدون اراده و رضایت پروردگار ناممكن است. دنیا فانی است و اعمال و نیات ما باقی است. ما با اعمال خود محشور خواهیم شد و اعمالی موجب سعادت اخروی است كه به انگیزه الهی صورت گیرد، نه آن چه به انگیزه دنیاطلبی است.





پس از پیراستن محیط و دل از عوامل خارجی و داخلی پریشانی ذهن باید كوشید معنای آن چه را بر زبان جاری می كنیم و یا با اعضاء و جوارح خود انجام می دهیم در قلب حاضر كنیم مثلا در نماز به معنای كلمات و جملاتی كه می گوییم متوجه باشیم و مقصود از اعمالی را كه انجام می دهیم بدانیم.





معنای كلی همه سخنان و رفتارهایی كه در عبادت انجام می دهیم ثناگویی پروردگار است. در هر لحظه از لحظات عبادت مشغول ثنای خداوند قادر متعال هستیم. هیچ گاه نمی توان ثنای كسی را در حال غفلت از او گفت. حتی اگر معنای دقیق كلماتی را كه بر زبان می آوریم ندانیم باز هم اگر متوجه باشیم كه این كلمات در هر صورت ثنای پروردگارند قلب ما متوجه ممدوح مهربان و بی نظیرمان خواهد شد و چون با او سخن می گوییم و او را ستایش می كنیم از چیزهای دیگر غافل خواهیم شد و به مرتبه ای از مراتب حضور قلب خواهیم رسید.





حفظ حضور قلب در حالی كه معنای تفصیلی سخنان واعمال خود را ندانیم دشوار است. پس برای حفاظمت از حضور قلب باید معنای اجزاء عبادت را آموخت و به قلب خود القاء نمود تا زمینه لازم برای مراقبت از حضور قلب فراهم آید و توجه به حالت ستایش در انسان ماندگار شود. هر چه آگاهی و توجه به معنای اجزاء عبادت بیشتر و عمیق تر باشد. مرتبه حضور قلب برتر و ثمر بخش تر است.







مراتب حضور قلب

مراتب حضور قلب متناسب با مراتب معرفت عابد است. هر چه معرفت قلبی او افزون تر باشد رتبه حضور قلب او نیز برتر است. بحث از مراتب حضور قلب، نیازمند آگاهی از مقدماتی است كه در این جا امكان ذكر آن نیست؛ ولی به طور مختصر مراتب حضور قلب از این قرار است:





اول توجه به آن كه عبادت، ستایش گری و ثناگویی پروردگار است بدون آن كه عابد معنای تفصیلی اقوال و اعمالی را كه انجام می دهد بداند؛ ولی از آن جا كه خداوند خود به گفتن و انجام این الفاظ و اعمال امر فرموده است، عابد می داند كه بهترین شیوه ثنای معبود همین است.





دوم توجه به معانی الفاظ است. از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمودند:





من صلی ركعتین یعلم ما یقول فیهما، انصرف و لیس بینه و بین اللَّه ذنب الا غفرله؛ (87)





كسی كه دو ركعت نماز بخواند در حالی كه معنای آن چه را می گوید می داند پس از نماز همه گناهانش بخشوده می شود.





سوم شناخت و توجه به اسرار عبادت و معنای هر یك از رفتارها همچون ركوع و سجود و... است.





چهارم آگاهی و توجه به این كه همه هستی مخلوق خداست و در محضر او حاضر است و همه عبادات و اعمال ما هم در محضر خداست.





مراتب برتر و بالاتری نیز وجود دارد كه عالمان عارف با استفاده از معارف اهل بیت عصمت و طهارت آن مراتب را معرفی كرده اند، ولی تصور و درك آنها بسیار دشوار و شاید جز برای كسانی كه به آن مراتب دست یافته اند، تصور آن ممكن نباشد.







آثار عبادت

عبادت های خاص در اسلام اصالتاً برای تنظیم رابطه انسان و خداوند هستند، ولی آثار دیگری نیز بر این عبادات مترتب است. آثار عبادت در اسلام متنوع است. آثار تربیتی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و عرفانی در عبادات قابل شناسایی است. برای هر یك از این آثار می توان نمونه هایی را برشمرد.





نماز به عنوان مهم ترین عبادت در اسلام، علاوه بر تأثیری كه بر رابطه فرد با خالق خویش دارد، موجب پدید آمدن نظم در زندگی فردی و اجتماعی است ایجاد روحیه نظم و نظم پذیری را می توان اثر تربیتی نماز دانست.





روزه انسان را مسلط بر خویشتن و قادر به مخالفت با شهوات می سازد. خویشتن داری اثر تربیتی روزه است. خویشتن داری را اثری تربیتی می دانیم، زیرا به خودی خود دارای ارزش مثبت اخلاقی نیست. چه بسا افراد خویشتن دار كه از این توانایی خود برای رسیدن به اهداف نادرست اخلاقی بهره می گیرند. مثلا فرد منافقی كه برای مقبولیت یافتن در جماعت مؤمنان، از ارضاء شهوات خود چشم پوشی می كند خویشتن دار است ولی از نظر اخلاقی دچار انحطاط است.





نماز دارای آثار اخلاقی نیز هست. كسی كه به نماز می ایستد به ملاقات خدا رفته است. چنین فردی باید بكوشد در برابر خدای خود حجل و شرمنده نباشد. پس تلاش می كند كه از گناهان پرهیز می كند و اعضاء و جوارح خود را به ارتكاب دروغ و غیبت و... كه اعمالی خلاف اخلاق هستند آلوده نسازد.





روزه داران واقعی قبولی روزه خود را در ترك خوردن و آشامیدن نمی دانند؛ چرا كه خودداری از این امور آسان ترین بخش روزه داری است. از پیامبر گرامی اسلام روایت شده است كه فرمودند:





ان ایسر ما افترض علی الصائم فی صیامه ترك الطعام و الشراب؛ (88)





آسان ترین چیزی كه خداوند بر روزه داران واجب كرده است ترك خوردن و آشامیدن است.





برای پذیرش روزه، شرطهای دشوارتری وجود دارد. روزه دار باید همه اعضاء و جوارح خود را از گناه باز دارد. از امام صادق(ع) روایت شده است كه فرمودند:





لیس الصیام من الطعام و الشراب أن لا یأكل الانسان و لا یشرب فقط و لكن اذا صمت فلیصم سمعك و بصرك و لسانك و بطنك و فرجك و احفظ یدك و فرجك، و اكثر السكوت الا من خیر وارفق بخادمك؛ (89)





روزه خودداری از خوردن و آشامیدن نیست كه انسان فقط نخورد و نیاشامد بلكه چون روزه گرفتی باید گوش و چشم و زبان و شكم و فرج تو روزه باشد و دست و فرجت را نگاهدار و سكوتت را بیافزای، مگر به گفتن خیر و با خادم خود مهربانی كن.





در روایات آمده است كه روزه دار كسی است كه از همه منكرات اجتناب كند و در آشكار و نهان از آن چه خداوند نهی فرموده است پرهیز كند. با توجه به این كه احكام الهی مجموعه ای اخلاقی، اجتماعی، عبادی و... است، این گونه روایات نشان دهنده آثار همه جانبه اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و عرفانی روزه اند.





نیز از جمله آثار اجتماعی نماز آن است كه محل نماز نمازگزار محل گرفتن وضو، آب وضو و... همه باید مباح باشد و مستلزم تجاوز به حقوق دیگران نباشد. نماز جماعت و جمعه نیز دارای آثار اجتماعی هستند. در این عبادات همدلی جماعت مؤمنان افزوده می شود و روح جمعی در جامعه اسلامی تقویت می شود.





نمازهای جمعه و جماعت و حج، آثار سیاسی ارزشمندی به همراه دارند. اتحاد و یكدلی مسلمانان و هماهنگی و هم پیمانی مسلمین در این گونه عبادات شكل می گیرد و فرصت مناسب برای تبادل افكار و چاره جویی برای معضلات جوامع اسلامی فراهم می آید. همایش بزرگی همچون حج، عده مسلمین را در چشم دشمنان به نمایش می گذارد و تأثیر مسلمین در جامعه جهانی را تقویت و تثبیت می كند.





تمامی این آثار در پیوند با اثر اصیل عبادات، یعنی اثر عرفانی و معنوی آنهاست. هر چه عبادت به حقیقت خود كه ستایش پروردگار است نزدیك تر شود و درجه حضور قلب در آن بالاتر باشد، این آثار نیز قوی تر و آشكارتر خواهد بود. نماز همه منكرات اخلاقی و اجتماعی را از نمازگزار دور می كند:





ان الصلوة تنهی عن الفحشاء والمنكر؛





همانا نماز از زشتی و بدكاری باز می دارد.





مشروط بر آن كه نماز با حضور قلب و به قصد تقرب به خداوند انجام شود.اگر نماز را چنین به پا داریم، آن گاه آثار ارزشمندی همچون مواردی كه امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 199نهج البلاغه بر می شمارند به دست خواهد آمد.





ایشان در خطبه ای بلیغ به اصحاب خود سفارش می كند كه به نماز اهمیت دهند و شرایط و اوقات آن را محافظت كنند و نماز را بسیار به پا دارند كه نماز بر مؤمنان در اوقات مشخصی واجب شده است. آن گاه می فرمایند: آیا جواب اهل آتش را نمی شنوید آن گاه كه پرسیده می شوند: چه چیز شما را در آتش در آورد؟ و آنان پاسخ می دهند كه: ما از نمازگزاران نبودیم در این بخش از خطبه، امیرالمؤمنین(ع) تأثیر نماز را در دوری انسان از عذاب جهنم بیان فرموده اند. در ادامه آثار دیگری را مطرح می فرمایند كه بخشی از آن را نقل می كنیم:





نماز گناهان را مانند برگ درخت می ریزد و گردن ها را از ریسمان گناه آزاد می كند. پیامبر خدا نماز را به چشمه آب گرمی كه در خانه شخص باشد و روزی پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد تشبیه فرمود. آیا با چنین شستشوها چیزی از آلودگی بر بدن باقی می ماند؟ (90)





در این بخش از خطبه، امیرالمؤمنین(ع) بر آثار گسترده نماز تأكید می كنند. زیرا گناهان در همه ابعاد زندگی انسان وجود دارند و دوری از آنها به معنای اصلاح همه ابعاد زندگی است و سرانجام پاكی از گناه، بعد بندگی و رابطه انسان با خالق جهان را اصلاح و بنده را در مسیر كمال حقیقی قرار می دهد.







سؤالات

1 - چرا در علم اخلاق به مسئله عبادت پرداخته می شود؟





2 - معنای عام و خاص عبادت را بیان كنید؟





3 - غایت خلقت بشر را از دیدگاه قرآن بیان كنید؟





4 - با توجه به این كه خداوند از هر نقصی مبراست غرض آفرینش انسان چه بوده است؟





5 - برای ارتقاء رتبه عبادت چه باید كرد؟





6 - اقسام عبادت را طبق تقسیم بندی امیرالمؤمنین(ع) بیان نمایید؟





7 - برخی از آثار عبادات را ذكر كنید؟





8 - چرا اعمال عبادی توقیفی هستند؟ یعنی قالب معین و ثابتی دارند؟





9 - با این كه انسان نمی تواند خدا را آن گونه كه شایسته اوست عبادت كند پس چرا خدا او را مكلف به عبادت كرده است؟





10 - چه كسانی آثار عبادت را درك می كنند؟





11 - علت عدم حضور قلب در عبادت چیست؟





12 - چرا تحصیل حضور قلب در عبادت امری مهم و شایسته است؟





13 - مهم ترین امر برای یافتن حضور قلب در عبادات چیست؟





14 - عوامل خارجی و داخلی عدم حضور قلب كدامند؟





15 - چه امری موجب بالا رفتن حضور قلب می گردد؟





16 - برخی از مراتب حضور قلب را ذكر نمایید؟





17 - برخی از آثار نماز، روزه و حج را ذكر كنید.





18 - چگونه نماز بر همه ابعاد زندگی و روابط انسان اثر می گذارد؟







--------------------------------------------------------------------------------



پی نوشتها

77 - ذاریات، 56.





78 -نهج البلاغه، كلمات قصار، 237.





79 - بحارالانوار، ج 70، ص 197.





80 -نهج البلاغه، خطبه 1.





81 -نهج البلاغه، خطبه 49.





82 - تحریر تمهید القواعد، ص 783 به نقل از التوحید و نفی التشبیه، حدیث 15.





83 - همان، به نقل از التوحید، باب صفات الذات و الافعال، حدیث 7.





84 -نهج البلاغه، خطبه 49.





85 - شرح چهل حدیث، ص 224، به نقل از: فروع كافی ج 3، كتاب الصلاة.





86 - سرالصلوة، ص 36.





87 - شرح چهل حدیث، ص 432، به نقل از ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 67.





88 - وسائل الشیعه، ج 7، ص 118.





89 - همان.





90 -نهج البلاغه، خطبه 199.